انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تبریز

انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تبریز عضو دفتر تحکیم وحدت

کانال تلگرام انجمنکانال بله انجمنحساب توییتر انجمنصفحه‌ی اینستاگرام انجمن

۶ مطلب با موضوع «گفتمان» ثبت شده است

بیانیه نهایی انجمن اسلامی دانشجویان دفتر تحکیم وحدت دانشگاه تبریز پس از انحلال

با توجه به اخباری که در رسانه‌های انجمن منتشر کرده‌ایم، شما دانشجویان و مخاطبان انجمن، در جریان مراحل انحلال انجمن بوده‌اید. بر خلاف اغلب تشکل‌های به ظاهر دانشجویی که قدرت را محرم خود می‌دانند و دانشجو را نامحرم، ما شما دانشجویان را محرم خود می‌دانستیم و خط قرمزمان بده-بستان با قدرت بود. همان‌طور که شما نیز به ما اعتماد داشتید و دغدغه‌های خود را با ما در میان می‌گذاشتید. حال به عنوان آخرین سخن خود پس از انحلال نامنصفانه‌ی انجمن، قصد داریم ابتدا جایگاه امروز خود را در تاریخ جنبش دانشجویی ایران توصیف کنیم. و سپس مروری بر عملکرد خود در انجمن و بازاندیشی‌های‌مان، پس از احیای آن در سال ۱۳۹۵ داشته باشیم.

انجمن اسلامی دانشجویان دفتر تحکیم وحدت دانشگاه تبریز در میانه‌ی دهه‌ی نودی آغاز به فعالیت کرد که با تشدید بی‌سابقه‌ی فشارهای اقتصادی از خارج کشور آغاز شد و سپس با تغییر دولت و تغییر سیاست‌های اقتصادی و رفاهی در پی آن، مسئله‌ی نابرابری و شکاف طبقاتی و مسائلی از این دست، اهمیتی دوچندان یافت. از طرف دیگر با پیوند خوردن تمام مسائل کشور به مذاکرات هسته‌ای توسط دولت وقت، مسئله‌ی استقلال کشور نیز اهمیت یافته بود. انجمن ما در چنین اوضاعی، با محور قرار دادن آرمان عدالت، کار خود را پس از سال‌ها تعطیلی، آغاز کرد. عدالتی که برای انسان بود و مبنای خود را از دین می‌گرفت. ما از «لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ»(حدید/۲۵)، اولویت عدالت را می‌فهمیدیم و از «یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ»(زمر/۱۸) که بر نشان انجمن نیز نقش بسته است، به اهمیت گفتگو و اندیشه و دوری از تعصب و دگم‌اندیشی پی می‌بردیم.
ما در شرایطی کار خود را در دانشگاه شروع کردیم که بسیج دانشجویی در دل یک جریان عرفانی دنیاگریز هضم شده بود و تشکل دولت‌ساخته‌ی هاشمی رفسنجانی با تشکل دولت‌ساخته‌ی روحانی در حال رقابتی مبتذل برای کسب منافع سیاسی خود بودند.

انحلال نامنصفانه‌ی انجمن و بهانه‌های بی‌مبنایی که بر ما گرفتند و تهمت‌های ناروایی که بر ما روا داشتند، تغییری در آنچه که انگیزه‌ی حرکت و جهت اندیشه‌ی ما را تشکیل می‌داده، نداده و ما باز پای کار همان مسئولیتی که بر دوش خود احساس می‌کردیم خواهیم ماند. هم ما و هم کسانی که امروز به گونه‌ای بر اریکه‌ی قدرت سوار شده‌اند که گویی در واقع این قدرت است که از ایشان سواری می‌گیرد! دیروز نبودیم، امروز هستیم و فردا نیز نخواهیم بود؛ اما ایران و مردم رنج‌دیده و بزرگ آن و آرمان‌های بزرگ انسانی و اسلامی، سال‌های سال از دل کوران حوادث گذشته‌اند و به یاری خدا زنده و پاینده خواهند ماند.
آن چه که بر ما رفت چیزی نبود جز یک اقتدارگرایی بی‌پروا و تمامیت‌خواهی عریان؛ از طرف کسانی که از همه و حتی از خودشان هم می‌ترسند و چون به خودشان اعتمادی ندارند به دیگران نیز نمی‌توانند اعتماد کنند.

مطمئنا ما در این چند سال تغییر کرده‌ایم. اما بر سر همان عهدی که بسته بودیم،‌ هستیم و اگر خدا بخواهد خواهیم ماند. قطعا کسی که به دنبال پاسخی نو باشد که قبلا جایی نوشته نشده، خالی از خطا هم نخواهد بود. ما نیز در این سال‌ها، خالی از خطا نبوده‌ایم؛  امّا مدام درحال تصحیح و تکمیل مسیر آرمان‌خواهانه‌ی‌مان در واقعیت اجتماعی امروز جامعه‌مان بودیم.
ما عدالت‌خواهیم. تحقق عدالت بدون آزادی امکان ندارد. و هر دوی این‌ها تنها با کرامت ذاتی انسان است که معنا می‌یابند.
ما باور داریم ایران امروز قوی‌تر از آن است که بخواهد با اصلاح مشکلات خود دچار فروپاشی شود. بلکه برعکس، ترس از اصلاح و اصرار بر تکرار روندهای شکست‌خورده‌ی سابق و ممانعت از پرسش از گذشته است که به تضعیف کشور منجر شده و به بحران دامن می‌زند. امروز بهترین فرصت برای اندیشدن به آینده و رفع نواقص و اصلاح خطاهای گذشته برای ساختن ایرانی آبادتر و آزادتر و جامعه‌ای عادلانه‌تر است.

در پایان در این روزهای سخت مردم مظلوم غزه زیر بمباران وحشیانه‌ی رژیم تروریستی و اشغالگر صهیونیستی، خودمان را در کنار ایشان می‌دانیم و از خداوند منان، پیروزی و آزادی این ملت عزیز و زخم‌خورده را خواستاریم.

  • ۰ پسندیدم
  • ۰ نظر
    • انجمن اسلامی دانشجویان دفتر تحکیم وحدت
    • يكشنبه ۲۳ مهر ۰۲

    مصاحبه با حجت الاسلام انوری|دانشگاه تبریز چقدر اسلامی است؟!


    حجت الاسلام انوری
    بسم الله الرحمن الرحیم

    مصاحبه واحد فرهنگی انجمن اسلامی دانشجویان دفتر تحکیم وحدت دانشگاه تبریز با حجت الاسلام انوری، مسئول نهاد رهبری دانشگاه تبریز
    سوال:با توجه به پیام امام خمینی مبنی بر اسلامی شدن دانشگاه ها و تاکیدشان بر مستقل شدن دانشگاه در 45 سال گذشته چه اقداماتی در دانشگاه تبریز انجام شده ؟ برای مثال در جذب اساتید یا کارکنان چه اصول و ضوابطی مطرح است و آیا اساتیدی که با برخی اصول مخالف هستند شناسایی شده و مورد مواخذه قرار گرفته اند یا نه؟ 
    حجت الاسلام والمسلمین انوری پس از سلام و احوالپرسی گفتند: برای هر دانشگاه سازوکارهایی تعریف شده است که هم فرآیند جذب اساتید و هم ارتقاء و تبدیل وضعیت آن ها با آن سازوکار پیش می رود که آن سازوکار هم مربوط به دبیرخانه جذب دانشگاه است. در دبیرخانه ی جذب برای هر استادی پرونده ی جذب تشکیل می شود و مراحل جذب از آن جهت طی می شود و در مرحل مختلف از جهات علمی و صلاحیت های عمومی بررسی می شوند و اگر مشکلی باشد بر اساس قوانین و آیین نامه هایی که دارند با آن ها برخورد می شود، یعنی سازوکار خودش را برای جذب داردو مربوط می شود به دبیر خانه ی جذب دانشگاه.
    سوال: در این مدت اتفاق افتاده که چنین اساتیدی باشند و مورد مؤاخذه قرار بگیرند ؟
     ایشان پاسخ دادند: نه مؤاخذه به این معنا که شما میگویید نیست، اما اگر کسی در دبیر خانه ی جذب پرونده دارد یا برای اولین بار جذب می شود مصاحبه و مراحل جذبش طی می شود، مشکلی داشته باشد جذب نمی شود؛ اما اگر استادی هم جذب شده دو جا پرونده اش بررسی می شود یکی تبدیل وضعیت استخدامی و دیگری هم بحث ارتقاء رتبه ی علمی. در این مراحل هم دوباره مراحل قانونی خودش را طی میکند. اگر مستندی مبنی بر اینکه استاد تخلفی کرده و فعالیتی انجام داده که بر خلاف آیین نامه های جذب باشد بر اساس آیین نامه با او برخورد می شود یا اگر استادی یک جایی یک حرفی زده یا یک کار خلافی انجام داده آن هم اگر مستندانی به مراجع ذی ربط ارسال شود آن هم باز برخورد های خودشان را دارند مثلا یک وقتی حراست است یک وقتی کمیته انتظامی اساتید است. این گونه نیست  که مثلا فردی مانند مسئول نهاد یک استاد را مؤاخذه کند.البته اگر گزارشی برسد می شود ارشادی صحبت کرد ولی به لحاظ قانونی ساز و کار خودش را دارد.
    سوال:در دانشگاه تبریز جایگاه جنبش دانشجویی در دانشگاه اسلامی یعنی تأثیر نظر دانشجو ها در انتخاب هیئت علمی و رئیس دانشکده و بقیه ی موارد در چه جایگاهی است؟
    حجت الاسلام انوری: به لحاظ قانونی چنین چیزی وجود ندارد .در بحث انتخاب اساتید که فراخوان داده می شود و دانشجو هیچ نقشی نداردو در بحث انتصاب مدیران و رؤسای دانشکده ها بحث انتخاب مطرح نیست و انتصاب مستقیم از سوی رئیس دانشگاه است.اگر می بینید در بعضی دانشگاه ها انتخاب رئیس دانشکده ها بر اساس انتخابات بود این یک نوع مشاوره دادن است یعنی قانون انتصابی است، منتها ممکن است یک زمانی رئیس دانشکده تصمیم می گیرد که اساتید در یافتن فردی که شایستگی رئیس دانشکده شدن را دارد مشارکت کنند این یک سازوکار انتخاباتی است آخر کار دوباره رئیس دانشگاه حکم انتصاب را صادر میکند و انتخابات در این جا جایگاه قانونی ندارد.به طوری که الان در دانشگاه ما،رئیس دانشگاه خودش با مشورت هیئت رئیسه و جمعی از پیشکسوتان انتصاب می کند ؛ یعنی این یک حق قانونی برای دانشگاهیان نیست که شما بفرمایید که چرا دانشجو از این حق محروم است. چنین قانونی وجود ندارد.
    درسته بحث انتخاب را گفتم که حق ندارند ولی جنبش دانشجویی می تواند تأثیر گذار باشد در انتصاب ها؛ این نکته ی مهمی است یعنی درست است که انتخابات جنبه ی قانونی ندارد و دانشجو حق انتخاب مدیران و اساتید را ندارد اما به نظر من جنبش دانشجویی می تواند نقش ایفا بکند .اگر جنبش دانشجویی قوی داشته باشیم که مطالبه گر باشد و بتواند مسئول دانشگاه را پای میز پاسخگویی بکشاند این می تواند در انتخاب ها و انتصاب های درست افراد از سوی رئیس دانشگاه و مسئولین دانشگاه تاثیر داشته باشد.جنبش دانشجویی می تواند بر اساس مطالبه هایی که دارد، بر اساس فشار بر پاسخگویی،مدیران و مسئولان را مجبورکند در انتخاب ها و انتصاب ها دقت نظر داشته باشند و هر کسی را برای هر پستی منصوب نکنند.اگر مدیر پاسخگو باشد و مجبور باشد که به جنبش دانشجویی پاسخ بدهد مجبور  می شود که انتخاب های درست داشته باشد.
    سوال:ممنون، سوال بعدی این که نقش دانشگاه در رشد سیاسی دانشجو ها و پرورش شهروندانی  برای نظام مردم سالاری دینی چگونه است ؟ و دانشگاه چه تأثیری در رشد اینگونه مردم دارد؟
    ایشان پاسخ دادند: طبیعی است که یکی از وظایف نهاد های فرهنگی، سیاسی دانشگاه این است که دانشجو را در تحلیل و فهم سیاسی توانمند بکند.این بخش را باید خود تشکل ها متولی بشوند، تشکل های سیاسی یکی از کارهایشان این است که عموم دانشجویان را بتوانند در داشتن فهم و تحلیل سیاسی درست یاری بکنند .با برگزاری همین جلساتی که تشکل های دانشجویی در طول سال برگزار میکنند، کارهایی که انجام می دهند.
    یک وقت هایی هم یک سری نهاد هایی مثل نهاد رهبری یامعاونت فرهنگی یا جاهای دیگر که به عنوان متولیان دانشگاه ها مسئولیت دارند که در تحلیل و فهم سیاسی به دانشجو کمک کنند، این ها مستلزم این است که یک سری دوره ها، همایش ها و کارگاه هایی برگزار شود، سیر مطالعاتی برای دانشجویان معرفی شود که دانشجویان بتوانند در داشتن یک تحلیل و فهم سیاسی متبحر بشوند قطعا این از وظایف ذاتی مسئولین فرهنگی، سیاسی دانشگاه است و کمابیش باید انجام بدهند. خود من احساس میکنم که این اتفاق از سوی مسئولین دانشگاه خیلی جدی گرفته نمی شود؛ علتش هم این است که مسئولین دانشگاه ها متاسفانه دوست ندارند که دانشجویان، دانشجویان سیاسی باشند،دوست دارند که دانشجو در مسائل سیاسی دخالت نکند و یک دانشگاه آرام و بدون دغدغه داشته باشند. به این خاطر شاید خیلی به این فعالیت ها بها ندهندولی این بحث لازم و ضروری است و حتمابایداز سوی مسئولین دانشگاه ها این بحث جدی گرفته بشود. ما نباید از آرام بودن دانشگاه و دانشجو لذت ببریم که الحمدلله امسال هم هیچ اتفاقی در دانشگاه رخ نداد که 16 آذر امسال هم به سلامتی برگزار شد و هیچ کسی سروصدایی نکرد ، این اساسا درست نیست برای آینده ی ما هم خیلی خطرناک است.اگر دانشجو و دانشگاه سیاسی نباشد در حقیقت منجر به بی تفاوتی دانشجو می شود و حتی منجر به بی تفاوتی جامعه می شود؛ چون دانشگاه مرجع در مسائل سیاسی برای جامعه است. دانشگاه وقتی نسبت به مسائل سیاسی بی تفاوت باشد طبیعتا کسانی هم که به این ها مراجعه میکنند آن ها هم آدم های بی تفاوتی خواهند بود.
    لذا به نظر می آید که وظایف مهم دانشگاه ها، مسئولین دانشگاه و متولیان امر در دانشگاه این است که تلاش کنند فضای خوب سیاسی همراه با نشاط سیاسی را در دانشگاه به وجود بیاورند که دانشجویان و دانشگاهیان و حتی اساتید هم باید سیاسی باشندو تحلیل و فهم درست سیاسی داشته باشند.طبیعی است که این متفاوت از سیاسی بازی است ، که می گویند دانشگاه نباید اسیر بازی سیاست مداران باشد و بازی بخورد از سیاست مداران و حزب دارها؛ اما اینکه خود دانشگاهی ، خود دانشجو سیاسی نباشد، اقدام سیاسی نکند ؛ این درست نیست.
    دانشجو باید سیاسی باشد و ما باید وقتی می بینیم دانشجو سیاسی نیست و هیچ اقدام سیاسی، هیچ برنامه ی سیاسی در دانشگاه برگزار نمی شود باید نگران باشیم ، باید نگران چنین دانشگاه و نگران چنین دانشجویانی باشیم؛ اینکه خیلی خطرناک است و بی تفاوتی در این مورد نگرانی های بزرگی در آینده برای ما خواهد داشت.
    سوال: پیشنهاد خاصی در این مورد برای تشکل های دانشجویی دارید؟پاسخ وتوصیه ایشان: من برای خود تشکل های دانشجویی توصیه ام این است که یک مقدار از کارهای حاشیه ای و کارهای کانونی دست بکشند و به کارهای خودشان بپردازند. در این سال های اخیر به دلیل همین بی تفاوتی دانشجویان به مسائل سیاسی منجر به این شده که تشکل ها با ریزش مخاطب مواجه شوند. متاسفانه بعضی از تشکل ها برای جذب مخاطب سراغ کارهایی رفتند که کانون های فرهنگی باید انجام دهند. من توصیه ام این است که واقع دانشجویان را در تشکل ها با برنامه های فرهنگی و کانونی مشغول نکنیم.
    در تشکل ها سعی کنید برنامه های قوی و عمیق داشته باشیم برای بالا بردن سطح بینش بچه ها، تحلیل درست و دقیق و فهم درست بچه ها، به نظرم می شود تشکل ها برای دست یابی به فضای با نشاط سیاسی کمک بکنند. مسئولین دانشگاه از سیاسی بودن دانشگاه و دانشجو واهمه نداشته باشند. شایدشاید با بعضی مشکلات مواجه بشویم، شاید یک سری موانع پیش بیاورد، شاید یک مقدار  بعضی کارها کند پیش بروند ولی این سیاسی بودن دانشگاه و دانشجو در دراز مدت به نفع دانشگاه خواهد بود، به نفع نظام خواهد بود. لذا از آرامش های کاذبی که به وجودمی آید خوشحال نشویم؛ من توصیه میکنم خیلی به دنبال آرام کردن دانشگاه به آن معنا نباشیم .البته دانشگاه باید یک آرامش نسبی برای کار اصلی اش که کار علمی و پژوهشی است داشته باشد، اینطور نیست که فقط به کارهای سیاسی ، اجتماعی بپردازد و از وظیفه ی اصلی اش باز بماند.
    اما این آرامش به معنای هیچ اقدام سیاسی و هیچ کار سیاسی و هیچ فعالیت سیاسی انجام ندادن نیست، این آرامش اصلا آرامش قابل قبولی‌ نیست و خسران به بار می آورد. لذا من توصیه ام این است که یک مقدار فضا را برای دانشجویان و تشکل ها باز بگذاریم و مسئولین دانشگاه در قبال اقدام های دانشجویی یک مقدار سعه ی صدر داشته باشند و هم چنین دانشجویان و تشکل های دانشجویی هم قدر بدانند این امکان و فضا را و بستری که برایشان ایجاد شده . خودشان را مشغول کارهای فرعی و حاشیه ای نکنند و به متن بپردازند و کارهایشان را با نگاه حداکثری پیش ببرند.

    سوال:به نظر شما دانشجو در دانشگاه تبریز در چه حدی حیات سیاسی آگاهانه دارد؟ مثلا با توجه به اتفاقاتی که در سال 59 در دانشگاه تبریز رخ داد (سخنرانی آقای هاشمی که بعد از آن انقلاب فرهنگی رخ داد ) به نظرتان الان نسبت به آن موقع دانشگاه تبریز در چه سطحی است؟ 
    حجت الاسلام انوری: در هر حال هم نسل ها تفاوت دارند و هم اقتضائات زمانی و مکانی هم آن موقع را نمی شود با هم مقایسه اش کرد اما من اعتقادم این است که اگر متولیان امر سیاسی و تشکل ها پای کار باشند و بتوانند بسترهای مناسبی به وجود بیاورند دانشجو ها از مسائل سیاسی کناره گیری نمی کنند . ذات دانشجو شاید یک سری ذوق ها و مذاق ها و مزاج هایش تغییر پیدا کرده شاید یک سری نیازهایش تغییر پیدا کرده اما جوان بودنش که عوض نشده است ، دانشجو جوان است و جوان هم ذاتش عوض نمی شود جوان هم عدالت گر است مطالبه گر است . لذا این بسترهاست که می تواند اینها را متبلور و شکوفا بکند و دانشجوی امروز هم مثل دانشجوی اوایل دهه شصت از حیات سیاسی خوبی برخوردار باشد اگر دانشجو در دانشگاه آن حیات سیاسی مطلوب را ندارد من ایراد را در دانشجو نمی دانم به نظرم ما در دانشگاه نتوانستیم بستر مناسبی را برای این حیات سیاسی به وجود بیاوریم لذا به نظر من مثل یک توپ در زمین ما است. مسئولین و متولیان امر اعم از ماها که مسئول دانشگاه محسوب می شویم یا مسئول تشکل های دانشجویی ، ماها باید بستر ها را فراهم بکنیم . لذا شما با اینکه خیلی ها میگویند دانشجوها علاقه ای به مسائل سیاسی ندارند ولی در همین یکی دو سال اخیر در دانشگاه تبریز دیدیم که برخی از برنامه های سیاسی که از سوی تشکل ها برگزار شده با استقبال خیلی زیادی مواجه شده است حالا اینها تصورشان این بوده که مثلا نصف تالار وحدت پر بشود وقتی برنامه برگزار شده دیدند که از ازدحام بچه هایی که برای شرکت در برنامه سیاسی حضور پیدا کردند درها بسته شده اند، برنامه سیاسی ، نه برنامه جشن و سرور و موسیقی و این حرف ها . لذا من اینطوری حساب میکنم بچه ها همان بچه ها هستند درست است که زمان تغییر پیدا کرده و نسل عوض شده است ولی ذات همان ذات جوانی است و آن مطالبه گری ، عدالت خواهی ، ظلم ستیزی ، زیر بار استکبار نرفتن و زیر یوغ استعمار نرفتن . این خصوصیات قبل از انقلاب  هم در جوان بوده اوایل انقلاب هم بوده به نظرم الان هم هست منتها متاسفانه الان یک بستر مناسب برای تبلور و در حقیقت شکوفایی این استعدادهای نهفته ی وجود جوانان دانشجو نیست .
    یعنی مشکل از آن بستر است ، مشکل از آن امکان شکوفایی است که نتوانستیم فرهم کنیم به نظرم می رسد که می شود آن حیات سیاسی مورد قبول را الان هم دانشجوی امروز بعد از چهل سال انقلاب داشته باشد.
    سوال: براساس راهبردی 18 از فصل 5 سند اسلامی شدن دانشگاهها توجه خاصی به نماز و مسجد محوری از مسائل مهم در این راستا است در این زمینه چه اقداماتی انجام شده؟
     ایشان پاسخ دادند: اگر منظورتون در دانشگاه تبریز است بحث مسجد محوری جزو راهبرد های اساسی نهاد رهبری، در کل دانشگاه ها است. الان تقریبا دو، سه سال است که تلاش ما بر این است که مسجد را محور فعالیت های فرهنگی، سیاسی و اجتماعی قرار بدهیم.
    شما اگر مطالعه ای داشته باشید در راستای فعالیت مسجد دانشگاه تبریز،‌ ملاحظه می کنید که چند سال پیش دانشگاه مسجد را فقط برای اقامه‌ی نماز باز می‌کرد؛ الان ما امکاناتی در مسجد دانشگاه و در حاشیه ی مسجد دانشگاه فراهم آوردیم، هم برای برگزاری برنامه های عمومی سیاسی، فرهنگی و اجتماعی که نمونه‌اش در این سال های اخیر متعدد از سوی تشکل ها و خود دانشگاه، متعدد برگزار شده؛ هم یک سری جلسات علمی، جلسات فرهنگی و جلسات سیاسی را ما در حاشیه‌ی مسجد، الحمدلله برگزار می شود.
    در این دو، سه سال اخیر مسجد آن محوریت را پیدا کرده است، اما این مطلوب ما نیست و بیش از این جا دارد و باید بیشتر از این و بهتر از این کار بشود؛باید خیلی از برنامه ها محوریتش مسجد باشد. به نظر من این کار مستلزم این است که تشکل های دانشجویی هم بتوانند یک سری برنامه‌هایشان را به طرف مسجد سوق بدهند.یک مقدار ذائقه ها عوض شده، بچه ها تالار پسند شده‌اند دوست دارند در تالار باشند و از جوانب مختلف.تشکل های دانشجویی هم می پسندند که بیشتر برنامه هایشان در تالار ها برگزار بشود ولی به نظر من، ما در مسجد دانشگاهاین آمادگی را داریم و این امکان را فراهم کردیم برای برگزاری انواع و اقسام برنامه‌ها متناسب با فضای معنوی مسجد.تشکل های دانشجویی باید برنامه های سیاسی، فرهنگی و اجتماعی شان را به طرف مسجد سوق بدهند و به نظرم مسجد میتواند مبدا بسیاری از حرکت ها و جریان ساز باشد مسجد میتواند محل شبکه سازی بین جوانان دانشجو باشه و این توان را هم تشکل های دانشجویی دارند و هم مسجد این ظرفیت را دارد که به محور همه ی فعالیت های فرهنگی، سیاسی در دانشگاه تبدیل شود، به نظرم مسجد دانشگاه تبریز با توجه به موقعیت مکانی و با توجه به جایگاهی که دانشگاه تبریز داره حتی میتواند یکی از مساجد فعال برای شهر باشد. آن بندگان خدایی که بانیان خیر بوده اند و مسجد را ساخته اند، اینگونه ساخته اند  که دری باز بشه از مسجد به بیرون دانشگاه و بشود از مسجد جریان سازی کرد برای بیرون از دانشگاه و مسجد دانشگاه تبریز بتواند نقش خودش را در میان توده ی مردم هم ایفا بکند. به نظر من این ظرفیت در دانشگاه تبریز وجود دارد ما هم آمادگی اش را داریم، منتها نیازمند این است که دیگران هم کمک کنند، مسئولین دانشگاه کمک کنند برای فراهم کردن آن امکانات سخت افزاری اش، جوانان دانشجو مخصوصا تشکل ها، متولیان تشکل های دانشجویی میتوانند در بحث نرم افزاری و برنامه ریزی برای این کار به ما در رابطه با مسجد محوری داشته باشند و بتوانیم ان شاء الله در سال های آتی بیش از این مسجد را محور فعالیت های سیاسی، فرهنگی و اجتماعی خود قرار دهیم.
    سوال: جهت ارتقای فرهنگ قرآن و عترت میان دانشگاهیان، هم کارکنان و اساتید و هم دانشجویان که در سند اسلامی شدن دانشگاه ها مطرح شده چه اقداماتی انجام شده ؟
    پاسخ ایشان: ببینید در هر حال یک مجموعه ای در دانشگاه شکل گرفته، شورای فعالیت های قرآنی زیر نظر معاونت فرهنگی که  اعضای برخی از تشکل ها هم آن جا عضو هستند، نهاد، کانون قرآن، کانون بسیج، برخی از تشکل ها و کانون ها یک سری فعالیت ها و برنامه ریزی هایی می شود، ما خودمان هم در مسجد دانشگاه به یک سری مباحث قرآنی پرداخت میکنیم، در طول سال جلساتی برگزار میکنیم، مسابقاتی برگزار می شود، به نظر شخص من که میشود خود من هم مورد انتقاد قرار بگیرم که خود من هم این را تصدیق میکنم که این مقدار از فعالیت قرآنی برای دانشگاه تبریز مطلوب نیست.باید دوستانمان، هم دانشجویان هم مسئولین کمک کنیم با همدیگر سطح فعالیت های قرآنی را ارتقاء بدهیم و به قرآن آموزی اکتفا نکنیم ما باید به مفاهیم قرآنی، به تدبر در قرآن و دستورات الهی قرآن بپردازیم.
    مقام معظم رهبری هم در اولین روز از ماه مبارک رمضان که امسال به صورت مجازی این جلسه برگزار شد که در پایان یک سری فرمایشات داشتند مربوط به پرداختن به قرآن و عمل به قرآن، به نظر من ما خیلی کار داریم برای قرآن انجام بدهیم و کم کاری زیادی هست در دانشگاه، در جامعه هم هست و در دانشگاه هم بیشتر است، متاسفانه نسبت به قرآن آنقدری که شأن قرآن  است و وظیفه داریم کار صورت نمی‌گیرد و باید بیش‌تر تلاش کنیم. اما یک سری اقدامات خوبی هم از سوی کانون های قرآن، تشکل های مختلف، نهاد و امثال این ها انجام می گیرد ولی به نظر من مطلوب نیست و ما بیش از این ها باید به بحث قرآن بپردازیم.
    سوال: در انتخاب رئیس دانشگاه، مسئولین مهم و مؤثر چه نظارت هایی از جانب نهاد های مربوطه در راستای همین هدف اسلامی شدن دانشگاه وجود دارد؟  
      ایشان در پاسخ گفتند: رؤسای دانشگاه، از سوی وزیر انتخاب می شوند و در شورای عالی انقلاب فرهنگی هم تایید میشوند؛ این افراد برای پذیرفتن ریاست دانشگاه شاخص های اولیه ای را باید داشته باشند و این کمابیش لحاظ می شود ولی به نظر من ساز و کار درست و مناسبی برای ارزیابی افراد برای انتخاب به عنوان رئیس دانشگاه وجود ندارد و متاسفانه یک مقدار هم سیاسی کاری هم اتفاق می افتد؛ یعنی هر دولتی می آید طبیعی است که وزیرش هم بر اساس تفکرات همان دولت است و مقداری سیاسی و حزبی عمل می شود درانتخاب رئیس دانشگاه و اینگونه نیست که مسائل سیاسی و حزبی را لحاظ نکنند، اما به نظر من در بین همان افرادی که حتی با لحاظ آن نگاه های سیاسی و حزبی می‌خواهند به عنوان رئیس دانشگاه انتخاب بکنند، متاسفانه خیلی جنبه های مورد نظر شما در نظر گرفته نمی شود.یعنی در انتخاب رئیس دانشگاه سند اسلامی شدن دانشگاه ملاک نیست.مثلا می خواهند کسی را به عنوان رئیس دانشگاه انتخاب بکنند بگویند این فرد چقدر میتواند سند اسلامی شدن دانشگاه را در دانشگاهش پیاده کند.
    متاسفانه بعضا مشاهده می شود که بعضی از رؤسای محترم دانشگاه ها از سند اسلامی شدن دانشگاه ها اطلاعی ندارند و نخوانده اند البته بعضی ها؛ بعضی ها هم فقط خوانده اند، اهل عمل نیستند و خیلی به این اسناد توجه ندارند. من اطلاعی ندارم که در انتخاب رؤسای دانشگاه ها این موضوع لحاظ بشود . مثلا سند مهندسی فرهنگی؛ من بعید می دانم در انتخاب رئیس دانشگاه توجه داشته باشند  که این آقایی که انتخاب می‌کنیم مهندسی فرهنگی را می تواند بکند ؟ سند جامع علمی را می تواند پیاده بکند؟ 
    خیلی این موارد مد نظر قرار نمی گیرند و باعث تاسف است.
    به عنوان سوال آخر  یا انتقاد، نهادینه سازی فرهنگ حجاب و عفاف از نکاتی است که در سند اسلامی شدن دانشگاه ها به آن تاکید شده است ولی در دانشگاه تبریز در این حوزه ایرادات زیادی دیده می شود. گاهی اوقات برخورد بسیار تند و مغایر با کرامت انسانی از جانب حراست دیده می شود در صورتی که بعضی رفتارهای مغایر با  شئون محیط دانشگاه هم رقم می خورد با این حال برخوردی دیده نمی شود . نظرتان در این مورد چیست؟
    نماینده نهاد رهبری دانشگاه تبریز در پاسخ گفتند: من سه تا نکته عرض میکنم : اول اینکه متولیان فرهنگی اعم از نهاد رهبری، تشکل ها، کانون ها، معاونت فرهنگی و امثالهم وظیفه ی خودشان را در رابطه با ترویج عفاف و حجاب درست انجام نمی دهند . کارهایی انجام می شود ولی به نظر من کم کاری در بین متولیان است.این یک نکته؛ یعنی بخش اولش را بر میگردانم به خودمان، به نظر من ما یک کم  کاری در بحث عفاف و حجاب داریم، بیش از این و بهتر از این می توانی کار کنیم و می توانستیم تا الان کار بکنیم و نکردیم.فقط داریم اعتراض می کنیم. این یک نکته. نکته ی دوم این است که من صراحتا عرض می‌کنم برخی از مسئولین دانشگاه اعتقادی به بحث عفاف و حجاب ندارند البته نه اینکه به اصل حجاب و عفاف اعتقادی نداشته باشند ولی برای کنترل بحث بی حجابی و بدحجابی و پوشش های نامناسب ندارند ما هم هر چه پیگیری می کنیم، مطالبه می کنیم اعتقاد ندارند، قبول ندارند. حالا چطور این ها در دانشگاه، مسئول و مدیر شدند این بماند ولی واقعا هیچ اعتقادی به برخورد  با ناهنجاری در رابطه با بحث حجاب و عفاف ندارند.این هم نکته ی دوم. نکته ی سوم این است که در بحث عفاف و حجاب در دانشگاه، ما شورای عفاف و حجاب داریم که اعضایی دارد، آیین نامه هم دارد که از سوی وزارت هم هست، این شورای عفاف و حجاب یا کل مجموعه ی دانشگاه در برخورد با بحث عفاف و حجاب، چه به لحاظ ترویج عفاف و حجاب و چه به لحاظ برخورد با ناهنجاری های مربوط به عفاف و حجاب هیچ برنامه ی منسجم، دقیق و دراز مدتی ندارد. لذا به صورت فصلی برخورد میکند و این برخورد فصلی هم به خاطر فشار هایی است که از سوی متدینین دانشگاه وارد می شود، چون فصلی و بدون برنامه  و هدف این اتفاق می افتد منجر به برخورد های بعضا تند می شود که باعث بدبینی به به بحث عفاف و حجاب در بین دانشجویان می شود؛ لذا من این سه نکته را در رابطه با بحث عفاف و حجاب که می بینم در دانشگاه مهم است عرض میکنم : یک_ ما متولیان امر در بحث حجاب خیلی جدی باشیم و کم کاری نکنیم.
    دوما_ مدیران و مسئولانی که اعتقادی ندارند به بحث مقابله با ناهنجاری ها در بحث عفاف و حجاب و ترویج عفاف و حجاب این ها را باید یک کاری کرد یا کنار گذاشته شوند یا هر برخورد دیگری، به هر حال کسی که در نظام اسلامی مدیر است و مسئولیت دارد و ذیل پرچم نظام جمهوری اسلامی دارد مدیریت میکند قطع به یقین باید اعتقاد به حجاب و عفاف داشته باشد، اعتقاد به برخورد با ناهنجاری های عفاف و حجاب داشته باشد. چون اعتقادی ندارند به بهانه های مختلف  از زیر کار در می روند یک بهانه هایی می آورند و بهانه های مختلف دوست ندارند این کار ها را انجام دهند
    سوم_ هم این است که ما برنامه ی درست و حسابی برای بحث عفاف و حجاب نداریم، چه در جهت ایجابی اش که بحث ترویج عفاف و حجاب باشد و چه جهت سلبی اش که برخورد با ناهنجاری مربوط به این حوزه باشد چون برنامه نداریم تحت فشار جامعه ی متدین دانشگاه میخواهیم یک سری کار انجام بدهیم که این هم فصلی است و دائمی نیست منجر به یه سری برخوردارد های نامتناسب از سوی برخی از متولیان دانشگاه با دانشجوها می شود و چه بسا این ها بعضا تبعاتی داشته باشه.

  • ۱ پسندیدم
  • ۰ نظر
    • انجمن اسلامی دانشجویان دفتر تحکیم وحدت
    • چهارشنبه ۲۸ خرداد ۹۹

    خدا علی را نیامرزد؟!

    شهادت امام علی

    زنی مراجعه کرد به معاویه و با او بر سر موضوعی بحث و جدل کرد. معاویه از این گستاخی و جسارت زن در گفتگوی بی محابایش ناراحت شد و به او گفت «خدا علی را نیامرزد» که او این رسم را فراگیر کرد. منظور او چه بود؟ رسم هم‌ترازی حاکم و شهروند، پارادایم نقد پذیری حاکمان، آیین اعتراض بدون لکنت به حاکم و رسم بدهکاری حاکم و طلبکاری شهروند.

    این روایت را که در یک سخنرانی شنیدم و به فکر فرورفتم. آیا علی(ع) فقط همین هنجارشکنی را انجام داد؟ جواب این بود: هنجار شکنی‌های او بیش از اینهاست! به ۷ نمونه اشاره می کنم.

    1- به روایت محققان تاریخ، در دوران حکومت ایشان زندانی سیاسی گزارش نشده است. آن هم آن زمانی که امیر مالک جان و مال و ناموس مردم بود و زندانی سیاسی امری رایج.

    2- امروزه می‌شنویم که مدیران ارشد کشورها شامل نخست‌وزیران و روسای جمهور، به خاطر تخلفات مالی در زمان مسوولیت یا بعدش محاکمه می‌شوند و این را نشانه آزادی و عدالت می.دانیم. ایشان به دادگاه فراخوانده شد. از طرف یک جایگاه والا؟ نه! به شکایت یک فرد عادی. یک رییس قبیله؟ نه یک شهروند معمولی! یک مسلمان؟ نه یک اقلیت! و جالب اینجاست محکوم شد و جالب تر اینکه پذیرفت! اعتراف می‌کنم همین که او توسط یک شهروند معمولی اقلیت غیرمسلمان به دادگاه فراخوانده می‌شود و در دادگاه حاضر می‌شود هنوز برای من قابل هضم نیست. چه برسد به محکوم شدنش!

    3- خود را بدهکار مردم می‌دانست نه طلبکار. حتما شنیده‌اید در خانه زنی که همسرش را در یکی از جنگ‌ها از دست داده بود به صورت ناشناس رفته بود و برایشان نان می‌پخت و با بچه‌ها بازی می‌کرد و آن زن هم پیاپی علی را نفرین می‌کرد. و در انتها که متوجه شد که او همان علی است حاکم سرزمین‌های پهناور. علی خاضعانه گفت: شما ببخشید که تا کنون مشکلات شما را حل نکرده بودم، از درگاه خدا بخواهید که على را ببخشد.

    4- به گواهی تاریخ، مخالفینش در مسجد علیه او و رو در روی سخن می‌گفتند و چند ساعت بعد برای گرفتن حق خود از بیت‌المال می‌آمدند. هنوز هم باور کردنش سخت است.

    5- زمانی که در جنگ‌های عرب، مثله کردن (بریدن گوش یا بینی و اعضا) امری رایج بود او دستور نظامی شدید می‌داد (و نه اینکه صرفا توصیه اخلاقی نرم کند) که کشتگان را مثله نکنید، فراریان را تعقیب نکنید و مجروحان را نکشید و ...

    6- کافیست امروز در گوگل جستجو کنید تصویر حضرت علی. تصویری که می‌‌آید فردی جدی و مقتدر در کنار شیر و شمشیر (ذوالفقار). این تصویر سال‌هاست در ذهن من و شما نشسته چه بخواهیم چه نخواهیم. اما به ما نگفتند که در یکی از جنگ‌ها، ۱۲ هزار نفر از متعصب‌ترین افراد اعلام جنگ کردند. صبورانه با آن‌ها گفت‌وگو کرد و آن قدر مدارا و نرمش و تعامل کرد که ۱۲ هزار نفر به ۴ هزار نفر رسید سپس به ۱۵۰۰ نفر. هنر استراتژیست‌های جنگی آن است که در جنگ با کمترین خونریزی فاتح شوند و علی اینگونه بود. منتهی برای من و شما ذوالفقار علی بیش از گفتگوی علی تبلیغ و ترویج شده. زمانی که او برای گفتگو، تعامل، مکاتبه، محاجه، توافق، مذاکره گذاشت بسیار بسیار بیشتر از جنگ بوده است اما ...

    7- او با زندانیان (البته گفتم که زندانی سیاسی نداشتند) مانند یک انسان برخورد کرد. گفته می‌شود تا قبل از او زندانیان در چاه‌های عمیق و به شیوه‌ای غیرانسانی نگه داری می‌شدند. او برای اولین بار برای زندانیان، فضای مناسبی برای طی کردن دوران محکومیت فراهم کرد و برای حقوق زندانیان مانند یک انسان، ارزش قائل شد.
    هنجارشکنی‌های او بسیار بیشتر از این حرف هاست.

    تجویز راهبردی:
    شاید بد نباشد که امسال فقط برای فرق شکافته علی گریه نکنیم. برای خود گریه کنیم. اصلا فرق علی شکافت که ترک در دانسته‌های من و تو ایجاد شود. که فرق ذهنیت‌ها، تعصب‌های و جاهلیت‌های من و تو شکافته شود. عجیب است ما برای کسی گریه می‌کنیم که هیچ شباهتی به او نداریم. بیش از شمشیر علی، به منطق علی (ایجاد توافق از طریق مفاهمه) و بیش از عدالت اقتصادی علی به عدالت سیاسی (برابری حاکم و شهروندان فارغ از جنسیت و نژاد و مذهب) و بیش از جنگ علی به آشتی او تمرکز کنیم. باشد که به برکت آن حضرت آمرزیده شویم.

    دکتر مجتبی لشکربلوکی

  • ۰ پسندیدم
  • ۰ نظر
    • انجمن اسلامی دانشجویان دفتر تحکیم وحدت
    • يكشنبه ۲۸ ارديبهشت ۹۹

    لعنت بر مستأثرین|ویژه‌خواری به استبداد و الیگارشی منتهی می‌شود

    گفتگوی زنده اینستاگرامی با حجت الاسلام و المسلمین قنبریان به مناسبت میلاد حضرت امیرالمومنین در صفحه اینستاگرامی انجمن اسلامی دانشجویان دفتر تحکیم وحدت دانشگاه تبریز برگزار شد. حجت السلام و المسلمین قنبریان در این گفتگو از پنج حلقه‌ای که ویژه‌خواری را به استبداد متصل می‌کند گفتند و سپس به پاسخ پرسشهای مخاطبان پرداختند.
    200 هزار نفر از افراد برخوردارتر سرنوشت نصف خانوارهای ایرانی را تعیین می‌کنند. افرادی که 30 سال پیش فقط پدر پولداری داشتند، امروز هم پدر پولداری دارند و هم تخصص و آموزش انحصاری را هم دارند.
    همین ماجرا وقتی در سیاست وارد شود از این هم خطرناکتر می‌شود. کانون‌های قدرت و ثروت به عنوان کارفرمای سیاسی عمل می‌کنند و نماینده می‌سازند. یعنی انحصار سیاست ورزی هم در دست همین ویژه‌خواران خواهد افتاد.
    «گفتگوی زنده|حجت‌الاسلام و المسلمین قنبریان» دانلود
  • ۰ پسندیدم
  • ۰ نظر
    • انجمن اسلامی دانشجویان دفتر تحکیم وحدت
    • سه شنبه ۲۰ اسفند ۹۸

    داستان مسجد مهمان‌کش!

    مجموعه آثار شهید مطهری . ج24، صص: 153 و 154

    مثلی است که در مثنوی آورده، می گوید در یکی از شهرها مسجدی بود1 که به «مسجد مهمان کُش» معروف شده بود. می دانید قدیمها مهمانخانه و مانند آن نبوده و اگر کسی وارد محلی می شد و دوست و آشنایی نمی داشت مسجد را مسکن می گزید. مسجدی بود که معروف شده بود که هر کس می آید اینجا شب می خوابد، صبح که می روند، جنازه اش را بیرون می آورند و کسی هم نمی دانست علت قضیه چیست. یک آدم غریبی آمد، رفت در آن مسجد بخوابد، مردم گفتند آنجا نرو، این مسجد نمی دانیم چگونه است که هر کس می آید شب در اینجا می خوابد صبح جنازه اش را بیرون می آورند، زنده نمی ماند. گفت: من دیگر از زندگی بیزارم و از مرگ هم نمی ترسم، من می روم. هر کار کردند گوش نکرد و رفت در آنجا خوابید.

    ضمنا آدم شجاع و دلیری بود. آن نیمه های شب که شد صداهای هولناکی از اطراف این مسجد بلند شد: آی تو کی هستی که آمده ای اینجا؟ الان خفه ات می کنیم، الان ریز ریزت می کنیم؛ یک صداهای مهیبی در آن تاریکی که زهره شیر می ترکید. تا این صداها را شنید، این هم از جا بلند شد و گفت: تو کی هستی؟ صدایش را بلندتر کرد: هر که هستی بیا جلو، من از مرگ نمی ترسم، من دیگر از این زندگی بیزارم، بیا هر کاری می خواهی بکنی بکن. شروع کرد فریادِ بلندتر کشیدن. یک مقدار که جلو رفت و فریاد کشید صدای مهیبی از داخل مسجد بلند شد، ناگهان دیوارها فرو ریخت و طلسمهایی که در آنجا بود شکست و گنجهایی که در آنجا مدفون بود پیش پای آن آدم فرو ریخت. فردا صبح از آنجا با یک سلسله گنجها بیرون آمد.

    سید جمال می گوید غرب آن مسجد مهمان کش است. آدمهای ضعیف که به اینجا بیایند خود را می بازند و می میرند. باید فریاد کشید و این طلسم دروغین را شکست، که خودش همین کار را کرد و مصداق آن آدم دلیر بود. در آن زمانی که مبارزه با انگلستان در دِماغ احدی نمی توانست خطور کند فریاد مبارزه با سیاست استعماری انگلستان را بلند کرد و برای اولین بار این حالت خودباختگی را از مردم گرفت و روی خودِ اسلامی مردم تکیه کرد. برای تمام ملتهای اسلامی یک منش، یک هویت و یک «من» قائل بود، یک «من» تحقیر شده، یک «من» مستَذَلّ، یک من پامال شده، یک منی که شرافت و کرامت خودش را فراموش کرده، تاریخ خودش را فراموش کرده. این «من» و «خود» ش را باید به یاد او آورد. این بود که به تاریخ صدر اسلام، به گذشته اسلام، به تمدن اسلامی در گذشته، به فرهنگ اسلامی در گذشته تکیه می کرد، «خود» این ملت را به یادش می آورد، به این ملت روحیه می داد. البته در آن زمان نمی توانست زیاد اثر خودش را ببخشد گو این که این بذر نتیجه داد. ما در بعضی کتابها و مقالات از افرادی که مطالعاتی روی دنیای اسلام دارند- و ای کاش این مطالعات را می توانستیم گسترش بدهیم- می خوانیم که الان در تمام کشورهای اسلامی نهضتهای اسلامی بر اساس جستجوی هویت اسلامی وجود دارد، حتی در کشورهایی که ما در روزنامه ها کمتر اسمشان را می بینیم. در اندونزی، فیلیپین، هندوستان و پاکستان وجود دارد؛ در تمام کشورهای عربی نهضتهایی ماهیتا اسلامی یعنی بر اساس طرد کردن همه ارزشهای غیراسلامی و تکیه بر ارزشهای مستقل اسلامی وجود دارد. اکنون در همین جریان مصر و گرایش انور سادات به طرف غرب و در مقابل، گرایشهای کمونیستی که در کشورهای عربی وجود دارد که این دو همیشه عصای یکدیگر هستند و یکدیگر را تکمیل می کنند، مخصوصا بعد از پیروزی انقلاب ایران جنبش عظیمی در مصر در میان همه طبقات و بالخصوص طبقه روشنفکر و تحصیلکرده وجود دارد که در جستجوی هویت اسلامی و ارزش اسلامی خودشان هستند. آشنایی دارم که در آمریکاست، می پرسید آیا این تظاهرات بسیار عظیم به نفع انقلاب ایران که در قاهره صورت می گیرد در ایران منعکس می شود؟ گفتم نه. تعجب می کرد که چطور در ایران منعکس نمی شود. گفتم لابد رادیو تلویزیون این امکان را ندارد. می گفت در خود آمریکا اینها را نشان می دهند، عجیب تکان دهنده است.

     

     


    1. البته سید جمال اسم مسجد نبرده، گفته معبدی بود. خیال می‌کنم که چون در اروپا این قصه را نشر می‌داده نخواسته اسم مسجد بیاورد. می‌گوید معبدی بود در نزدیکی شهر اصطخر. شاید در اصلِ قصه‌ای که قبل از مولوی هم بوده اسم مسجد نبوده؛ به هر حال قصه‌ای است قدیمی.
  • ۳ پسندیدم
  • ۰ نظر
    • انجمن اسلامی دانشجویان دفتر تحکیم وحدت
    • پنجشنبه ۱۹ دی ۹۸

    مسئله، مارکسیسم است یا نابرابری؟/عدالت اجتماعی نَه در سلسله آرمان‌های انقلاب، که سرسلسله آن‌ها بود

    حجت الاسلام نامخواه در گفتگو با مهر گفت: وقتی یک جامعه و عقلانیت اجتماعی آن نتواند سازوکارهای تأمین عدالت را فراهم کند، سرو کله عدالت‌خواهی پارتیزانی پیدا می‌شود.

    به گزارش گروه دین و اندیشه خبرگزاری مهر: تاریخ اندیشه همواره شاهد بروز و ظهور مکاتب مختلفی بوده است که هرکدام در دوره اوج، طرفداران سینه‌چاکی داشتند که جز آنچه ذیل تفکراتشان مطرح می‌شد هیچ عقیده و فکری برایشان رسمیت نداشت. هرکدام از این مکاتب و جریان‌ها، در دوره‌ای خاص مطرح شده و حتی ممکن بود علاوه بر جامعه هدف، گستره‌ای وسیع‌تر و بعضا حتی جامعه جهانی را تحت تأثیر خود قرار دهند. مارکسیسم نیز از آن جمله بود. مکتبی سیاسی اجتماعی که ابعاد وسیع و زیرمجموعه‌های متنوعی را ذیل اندیشه متفکر و طراح خود یعنی «کارل مارکس» در اواخر قرن نوزدهم مطرح کرد و اتفاقاً با اقبال هم مواجه شد و کماکان نیز برخی کشورها پیرو این خط فکری هستند.

    اما نکته‌ای که در این میان مطرح و از اهمیت برخوردار است این است که نسخه افرادی چون مارکس با وجودی که از تأثیرگذارترین اندیشمندان محسوب می‌شوند و یا هرکدام از دیگر نظریه‌پردازان و فیلسوفان، به گواه تاریخ هرگز برای همه ملل نسخه درمان  نبوده است. شاهد مثال جوامع اسلامی از جمله جامعه ایران که اندیشه و فرهنگ غنی ملی و اسلامی‌اش، با اصول مکتبی چون مارکسیسم سازگار نبوده و نیست هرچند که بسیاری سعی کردند به هر نحو شده این اندیشه را به بدنه فکری و اجرایی جامعه تزریق کنند.

    چندی قبل آیت الله سید محمدمهدی میرباقری در واکنش به انحراف در مسیر عدالت‌خواهی گفته بود: گاهی عدالت‌خواهی تبدیل به عدالت‌خواهی می شود که ادبیات‌اش دینی نیست. در دوران ما این گونه است که عدالت خواهی دارد مقداری آهنگ ادبیات مارکسیستی را از نو به خود می گیرد، نئومارکسیست‌ها دوباره دارند ادبیات عدالت‌خواهی را گسترش می‌دهند و این خطر بزرگی است. با بی‌عدالتی باید مبارزه کرد، اما عدالت مارکسیستی نیز خودش نوعی بی‌عدالتی است و این در فضاهای مختلف به چشم می خورد و شنیده و دیده می شود، هرکس مال حلالی هم دارد شروع به حمله کردن می کنند... .

    بر آن شدیم ظهور و بروز عدالت مارکسیستی در جامعه را از نظر یکی از پژوهشگران جویا شویم. آنچه در ادامه می خوانید حاصل گفت وگوی خبرنگار مهر با حجت الاسلام «مجتبی نامخواه» استاد حوزه و پژوهشگر است؛

  • ۳ پسندیدم
  • ۰ نظر
    • انجمن اسلامی دانشجویان دفتر تحکیم وحدت
    • پنجشنبه ۲۱ آذر ۹۸